رازهایی که فرامرز قریبیان در ۸۳ سالگی فاش کرد
فرامرز قریبیان در گفت و گوی اخیر خود با مجلهی فیلم امروز، برای آخرین بار در مقابل دوربین قرار گرفت و ناگفتههای جدیدی را بازگو کرد که شنیدن آنها از زبان خودش حال و هوای دیگری دارد.
یکی از قهرمانان تکرار نشدنی سینمای ایران، این بار در ۸۳ سالگی، زندگی هنری خود را مورد بررسی قرار داده است. فرامرز قریبیان در گفت و گوی اخیر خود با مجلهی فیلم امروز، برای آخرین بار در مقابل دوربین قرار گرفت و ناگفتههای جدیدی را بازگو کرد که شنیدن آنها از زبان خودش حال و هوای دیگری دارد. در ادامه این مطلب با خلاصه سازی این گفت و گو برخی از نکات مهم آخرین مصاحبه این ستاره تکرار نشدنی سینما را مورد بررسی قرار میدهیم. با ما همراه باشید.
شرایط موجود سینما، علت کمسو شدن یک ستاره
نکتهی غیر قابل انکار دربارهی فرامرز قریبیان این است که جای خالی او در سینما زودتر از آنچه که باید دل طرفدارانش را به درد آورد. فرامزر قریبیان بعد از فیلم خروج ساختهی ابراهیم حاتمیکیا برای همیشه از سینما خداحافظی کرد و مخاطبانش را با خاطرهی نقش آفرینیهایش تنها گذاشت. اما حالا او دلیل این بازنشستگی را نه یک خستگی 50 ساله بلکه فضای حاکم بر سینما میداند. قریبیان با نقد این رویکرد اشتباه در سینمای ایران، بر این باور است که در سینمای امروز دیگر نقش مناسبی برای افراد مسن نوشته نمیشود و همین امر باعث میشود ستارگان همنسل او با سینما وداع کنند.
سقوط گوزنها در اوج
شاید گوزنها اولین انتخاب در کارنامه هنری فرامرز قریبیان است که نام او را برای ما زنده میکند. با این وجود بنظر میرسد این فیلم خاطرات خوبی برای ستارهاش به همراه نداشته. بنظر میرسد بعد از اکران نسخهی اصلی فیلم گوزنها، پایانبندی این فیلم مورد پسند نیروهای امنیتی وقت واقع نشد و همین امر باعث شد مسعود کمیایی بعد از احضارشدن توسط نیروهای امنیتی، سرنوشت قدرت(فرامرز قریبیان) را به طور کلی تغییر دهد. این پایان تحمیلی باعث شده قریبیان با خاطرات تلخی با این فیلم وداع کند و هنگام نقش آفرینی تحت فشار زیادی قرار گیرد.
خدا را شکر که آواز نخواندید!
بعد از انقلاب سال ۵۷، هنرمندان زیادی توسط وزارت ارشاد ممنوع الکار شدند اما اسم فرامرز قریبیان در این لیست قرار نگرفت. او درباره این ارفاق میگوید: من بعد از انقلاب ممنوع الکار نشدم چون در هیج فیلمی نه آواز خواندم و نه رقصیدم!
همین نخواندن و نرقصیدن باعث شد فرامرز قریبیان بعد از انقلاب نیز قهرمان درخشان سینما باقی بماند. البته به گفتهی فرامرز قریبیان، اوضاع او هم چندان تعریفی نداشته چرا که بعد از انقلاب وزارت ارشاد نگاه سختگیرانهای به دستمزد ستارگان قبل از انقلاب داشت و همین امر باعث شد قریبیان ممنوع الکاری و سختیهای موجود را طور دیگری احساس کند.
اوج درخشش یک ستاره
یکی از نکات جالب در مصاحبه اخیر قریبیان، انتخاب نقش آفرینیهای برگزیدهی کارنامه هنریاش توسط خود او بود. قریبیان نیز درست مثل طرفدارانش بازی خود در فیلم گوزنها را دوست دارد و از این فیلم به عنوان یکی از برترین آثارش یاد میکند. اما نظر او در رابطه با آخرین نقش آفرینیاش(فیلم خروج) کمی تند و منتقدانه است. قریبیان در این مصاحبه میگوید: زمانی که من فیلمنامه فیلم خروج را خواندم، فیلمنامه پایان نداشت و همین موضوع باعث شد پایان فیلم داستان را خراب کند. درست است که از بازی من در این تعریف و تمجیدهای زیادی شد اما اگر این فیلم خوب به اتمام میرسید میتوانست یکی از بهترین نقش آفرینیهای من باشد.
فیلم سینمایی ترن، ردپای گرگ و سناتور نیز از دیگر نقش آفرینیهای مورد علاقه فرامرز قریبیان هستند که از آنها در این مصاحبه یاد کرد.
دردسرهای پسر یک ستاره بودن!
فرامرز قریبیان در طی سالهای فعالیت خود به دور از هرگونه حاشیه به زندگی خود ادامه داد اما بنظر میرسد برخی دوست ندارند او را در سکوت و آرامش ببینند. سام قریبیان یکی از عوامل حاشیه ساز برای فرامرز قریبیان بود که بعد از ورود به دنیای بازیگری انتقادات زیادی را به سمت پدرش روانه کرد.
اما بنظر میرسد نقش فرامرز قریبیان در ماجرای حضور پسرش در سینما چیزی جز یک مشوق نبوده است و سام قریبیان برای حضور در این حرفه تنها به یک نصیحت پدرانه گوش داده: دنبال کاری برو که دوستش داری. اگر کارت را دوست داشته باشی یک عمر از کارت لذت میبری ولی اگر کارت رو دوست نداشتی مجبوری هر روز با تنفر به کارت ادامه بدی.
۸۳ برای شما یک عدد است
فرامرز قریبیان بعد از گذشت بیش از ۵۰ سال فعالیت در سینمای ایران حالا تبدیل به یکی از ستارگان ماندگار در هنر این کشور شده است. ستارهای با چشمان نجیب که به قهرمان بودنش در داستانهای مختلف عادت کردهایم حالا او به گفتهی خودش، در ۸۳ سالگی بدون هیچ حسرتی به زندگی خود ادامه میدهد. احساس پیری را نادیده و میگیرد و سعی میکند همچنان درخشان باقی بماند. کاری که در این روزا شاید از کمتر کسی برمیآید!
ارسال نظر