بامداد شنبه هفته قبل، مرد زباله‌گرد وقتی با تکه‌های بدن انسان در کیسه‌ای مشکی روبه‌رو شد، نمی‌دانست این سرآغاز یک تراژدی است.

سایت شماره یک:

تراژدی تلخی که با گذشت 10 روز از افشای آن، هنوز هم نکات مبهم بسیاری دارد. با شناسایی هویت مقتول، این پرونده جنجالی شد. مقتول بابک خرمدین 47ساله، کارگردان سینما بود.

خیلی زود پدر و مادر او در حال انتقال بقایای جسد دستگیر شدند و به قتل اعتراف کردند. آنها مدعی بودند پسرشان را به دلیل ارتباط با دختران و کتک‌زدن مادر خانواده کشتند؛ ادعایی که از سوی نزدیکان و همکاران بابک رد شد. یک روز بعد مشخص شد در مدت 10 سال گذشته داماد و دختر این زوج هم ناپدید شدند. با تحقیق از پدر و مادر بابک خرمدین، آنها به قتل دختر و داماد خود اعتراف کردند. آنها سال 1390 داماد خانواده را به شیوه بابک کشتند و سال 97 هم همان بلا سر دختر خانواده آمد. پیرمرد 81ساله مدعی بود اگر دستگیر نمی‌شد دو فرزند دیگرش را هم می‌کشت. این زوج در حالی به قتل دو فرزند خود و دامادشان اعتراف کرده‌اند که به گفته پزشکی قانونی از سلامت روانی برخوردار بودند. البته خانواده داماد اکبر، عامل جنایت‌ها، مدعی شده‌اند او که به سرطان پیشرفته نیز مبتلاست و تبحر خاصی در فرار از حقیقت دارد. ماجرای این جنایت تنها پرونده جنجالی فرزندکشی نیست و طی سال‌های اخیر پرونده‌های دیگری مانند قتل رومینا، ریحانه، قتل فرزندان در شهرک‌آزادی و ... نیز جنجالی شد؛ پرونده‌هایی که مربوط به قتل فرزندان به دست پدر یا مادرشان بود. برخلاف پرونده پدر و مادر بابک خرمدین در این جنایت‌ها، یکی از والدین مرتکب قتل شد و قصاص‌نشدن پدران بعد از قتل فرزند یکی از دلایل جنجالی‌شدن این پرونده‌ها بود. این پرونده‌ها تا مدت‌ها در فضای مجازی داغ بودند و بعد از آن به دست فراموشی سپرده شده و کسی به فکر راهکار برای جلوگیری از جنایت‌های دیگر نبود. این هفته با بررسی پرونده‌های جنجالی فرزندکشی در ایران و جهان به ریشه‌یابی دلایل وقوع این جنایت‌ها پرداخته‌ایم.

دخترکشی با داس

قتل رومینا اشرفی 13ساله در یکم خرداد سال گذشته با ضربه‌های داس پدرش، یکی از پرونده‌های جنجالی فرزندکشی در کشور بود. رومینا در روستای سفیدسنگان، بخش حویق در شهرستان تالش گیلان زندگی می‌کرد و به مدرسه پورحنیفه می‌رفت که تنها مدرسه روستا بود. هنگامی که پدرش او را در خواب کشت، ۱۳سال داشت. بر اساس روایت‌ها، پدر رومینا در همان روز قتل گفته‌بود به دلایل ناموسی و این‌که دخترش با یک پسر فرار کرده، او را کشته‌است. رومینا، عاشق پسری ۲۸ساله به نام بهمن شده‌بود. پدر او  به‌دلیل اختلاف فرهنگی که بین دو خانواده وجود داشت، مخالف ازدواج آنها بود. در ۲۸اردیبهشت ۱۳۹۹، رومینا همراه بهمن فرار کرد؛ اما یک روز بعد، خانواده‌اش شکایتی با عنوان آدم‌ربایی در دادسرا ثبت کردند که منجر به تعقیب قانونی و بازداشت آنها شد. به گفته خاله رومینا، برای آن‌که رومینا را راضی به بازگشت کنند، به او پیغام می‌رسانند که پدرش با ازدواجش موافق است. بر این اساس، خانواده بهمن سفره عقدی آماده می‌کنند، ولی در زمان مقرر، رضا اشرفی با پلیس آنجا حاضر می‌شود. آنها شب را در منزل یکی از بستگان در آستارا به صبح رساندند و فردای آن روز راهی روستایشان شدند. اول خرداد ۹۹ پدر ابتدا سعی کرد رومینا را خفه کند، اما موفق نشد و پس از آن سر او را با داس برید.  ۷شهریور 99، مادر رومینا اشرفی، از محکوم شدن قاتل دخترش به ۹سال حبس خبر داد.

جنون جنایت

همیشه قرار نیست قتل‌ها با انگیزه ناموسی یا به دلیل شک باشد. گاهی دلایل دیگری باعث ارتکاب جنایتی هولناک می‌شود. مانند جنایتی که در کرمانشاه رخ داد و فیلم آن در فضای مجازی جنجالی شد. پاییز سال ۹۰ مردی میانسال سه دختر نوجوانش را در اطراف یکی از روستاهای تختگاه کرمانشاه با شلیک گلوله به قتل رساند. این در حالی بود که یکی از دختران هنگام وقوع حادثه در حال فیلمبرداری از صحنه تفریحی بود که پدر برای اجرای نقشه شوم خود برای دخترانش تدارک دیده‌بود. کلیپ ۳۸ثانیه‌ای که یکی از دخترها به نام ماهتاب با گوشی تلفن همراهش گرفته‌بود؛ در این کلیپ دیده می‌شد که پدر کنار یک نیسان آبی نشسته و سلاحی در دست دارد. پدر از دختر کوچک‌ترش می‌خواهد سنگی را در فاصله‌ای دور بگذارد تا به آن شلیک کند. دختر دیگرش هم همان حوالی مشغول گشت‌زدن است و دختر بزرگ‌تر دارد از صحنه بازی خواهرانش فیلم می‌گیرد. دخترک به درخواست پدر، سنگی پیدا می‌کند و کمی دورتر آن را روی زمین می‌گذارد اما یکدفعه شلیک‌های مرگبار پدر به‌جای این‌که سمت سنگ روانه شود نصیب مهسا می‌شود. پدر از جا بلند شد و دنبال لادن پشت نیسان آبی رفت و او را هم از پا درآورد و بعد هم گلوله‌های مرگ نثار ماهتاب شد. متهم بعد از اقدام جنون‌آمیز خود پا به فرار گذاشت اما مدتی بعد دستگیر شد و به قتل فرزندان خود اعتراف کرد. در بررسی‌ها مشخص شد این مرد با همسرش اختلاف داشتند و جدا از هم زندگی می‌کردند. او در زندان بود که مرخصی گرفت و برای این‌که فرزندانش در نبود او و مادرشان با مشکل روبه‌رو نشوند آنها را کشت. قاتل در زندان بود تا این‌که چند روز قبل از آزادی جان‌باخت.

قربانی خشم پدر

چند روز بعد از قتل رومینا، کشته‌شدن دختر جوانی در کرمان به دست پدرش خبرساز شد. این جنایت در آخرین روزهای خرداد 1399 رخ داد و پدر ریحانه با پرت کردن میله آهنی به سمت دخترش، مرگ او را رقم زد. این جنایت زمانی فاش شد که مادر خانواده و خواهر ریحانه از نبود خواهرشان نگران بودند و زمانی‌که مادر به پارکینگ خانه رفت و با پتوی خونین و رد خون روبه‌رو شد با جیغ و فریاد، دختر بزرگ خانواده را باخبر کرد.

مادر در اتاق خواب بسته شده دخترش را شکست و وارد اتاق شد و با خون زیادی که در اتاق ریحانه بود، روبه‌رو شد. پس از این حادثه پلیس سر رسید، اما پدر سکوت کرد تا این‌که ردیابی‌های پلیس نشان از آن داشت که پدر ریحانه عامری به بیابان‌های اطراف کرمان رفته و احتمال می‌رفت جسد دختر جوان به آنجا منتقل شده‌باشد. سکوت پدر تا ساعت ۱۱شب دوشنبه ۲۶خرداد ادامه داشت تا این‌که پدر ریحانه سکوت را شکست و ادعا کرد دخترش را در یک مشاجره به قتل رسانده و جسدش را در بیابان‌های روستای اختیارآباد رها کرده‌است.

تیم‌های جنایی پلیس کرمان به محل اعزام شدند و با جسد خونین ریحانه که با ضربات جسم سخت به سرش کشته شده‌بود روبه‌رو شدند و پزشکی قانونی پس از بررسی‌های دقیق پی بردند ریحانه تا ساعت ۹شب زنده‌بوده و پس از آن به خاطر خونریزی زیاد به کام مرگ فرو رفته‌است. پدر ریحانه بازداشت و به اداره پلیس کرمان منتقل شد و به قتل دختر ۲۳ساله‌اش اعتراف کرد.

پس از افشای این جنایت، برخی مدعی شدند انتشار عکس‌های ریحانه در فضای مجازی باعث قتل او شده که خواهرش با رد این موضوع گفت: خواهرم با یک آتلیه عکاسی قرارداد بسته‌بود و از او عکس می‌گرفتند، اما تا قبل از این‌که ریحانه کشته شود هیچ عکسی از او در فضای مجازی پخش نشده‌بود. زنان و دختران زیادی در فضای مجازی و اینستاگرام از خودشان عکس و فیلم‌های خصوصی پخش می‌کنند واقعا حق آنها مرگ است؟

قصاص مادر قاتل

همیشه قرار نیست فرزندکشی توسط پدر انجام شود و گاهی مادران به مرحله‌ای می‌رسند که فرزندان خود را با انگیزه‌هایی که بیشتر روانی است، به قتل می‌رسانند. در یکی از جنجالی‌ترین پرونده‌های فرزندکشی، مادری در مشهد

دو فرزندش را به قتل رساند. متهم که پس از قتل فرار کرده‌بود، با ردیابی پلیسی دستگیر شد و گفت: همسرم فوت شده‌بود و نمی‌توانستم از فرزندانم نگهداری کنم. غروب روز حادثه برای لحظه‌ای این فکر به ذهنم رسید که خودم را از دست فرزندانم راحت کنم. به همین دلیل به هریک از آنها چند عدد قرص خواب‌آور خوراندم که خودم مصرف می‌کردم. وقتی آنها گیج شدند و به خواب رفتند به سراغ‌شان آمدم. ساعت حدود 23 بود که کنار پسرم قرار گرفتم. او یک لحظه بیدار شد و چشمانش را باز کرد ولی من تصمیم خودم را گرفته‌بودم. به همین دلیل دیگر تامل نکردم اما وقتی قصد کشتن دخترم را داشتم او با دستش تیغه چاقو را گرفت. با این حال چاقو را کشیدم و او را کشتم. بعد هم از خانه فرار کردم.

این زن با درخواست اولیای‌دم بچه‌ها به قصاص محکوم و حکم مجازاتش در زندان اجرا شد.

قتل فرزندان و شوهر

در جنایتی دیگر در پایتخت، مادر بعد از قتل دو فرزندش، همسر خود را کشت. او قصد خودکشی داشت که ناکام ماند. ساعت 14 آبان‌ماه سال 1395 وقوع یک جنایت هولناک در ساختمانی در شهرک آزادی به مأموران کلانتری 150 تهرانسر اعلام شد که تیمی از نیروی انتظامی در محل حاضر و در بررسی‌های اولیه مشخص شد زن 34ساله‌ای در جنایتی هولناک همسر 39ساله، دختر 11ساله و پسر چهارساله‌اش را با ضربات چاقو به طرز هولناکی به قتل رسانده و پس از خودزنی قصد پریدن از بالکن خانه و خودکشی را داشته که مأموران توانستند وی را بازداشت کنند. همچنین دیگر دختر زن جوان که توسط مادرش مجروح شده‌بود همراه مادرش به بیمارستان انتقال یافت. زن جوان بعد از بهبود حالش به بازپرس جنایی گفت: صبح روز حادثه همسرم در اتاق خواب بود که من از او خواستم بیدار شود و با هم صبحانه بخوریم اما وی به من اعتنایی نکرد. من نیز چاقویی را از آشپزخانه برداشتم و همسرم را زمانی که خواب بود مورد اصابت ضربات چاقو قرار دادم. پس از این اتفاق فرزندانم را که در حال تماشای تلویزیون بودند نیز با چاقو زدم، چون نمی‌خواستم فرزندانم دست شخص دیگری بیفتند.

قتل پسر معتاد

اعتیاد فرزندان، یکی از مهم‌ترین انگیزه‌ها برای ارتکاب قتل توسط پدران است. در آخرین روزهای سال گذشته مردی در فردیس پسر معتادش را به دلیل آزار و اذیت‌ها و اعتیادش کشت. متهم پس از دستگیری عنوان کرد پسرش چندین سال اعتیاد شدید به مواد مخدر داشته و برای تأمین هزینه اعتیادش همیشه با تهدید چاقو از او و سایر اعضای خانواده‌اش پول می‌گرفته. در روز حادثه نیز پسرش نزد وی رفته و درخواست پول کرد که این‌بار با مخالفت پدر روبه‌رو شد. اما پسر معتاد که حال خوبی نداشت عصبانی شده و یک چاقو برداشت و به سمت پدرش حمله کرد که پس از درگیری شدید این‌بار پدر با چاقوی آشپزخانه چندین ضربه به شکم و قلب وی وارد کرده و او را به قتل رساند.

 در پرونده‌ای دیگر،بهمن سال گذشته پسری جوان به مأموران تهران خبر داد برادرش به دست پدرش به قتل رسیده‌است. صدای مضطرب و وحشت‌زده این جوان نشان می‌داد او از یک جنایت فجیع صحبت می‌کند. بلافاصله مأموران به نشانی‌ای که پسر جوان داده‌بود، رفتند و پدری را بالای سر جسد فرزندش دیدند. مرد میانسال به مأموران گفت پسرش را کشته و منتظر است دستگیرش کنند. با انتقال جسد به پزشکی‌قانونی مرد میانسال به دادسرا برده شد. او اتهام قتل فرزندش را قبول کرد و گفت: آرش پسر بزرگ من بود. او ۲۰ سال بود به مواد مخدر اعتیاد داشت و هر روز زندگی را برای ما سخت‌تر از قبل می‌کرد. روز حادثه من و همسرم بیرون از خانه بودیم. پسر کوچکم تماس گرفت و گفت برادرش به منزل آمده و وسایل را شکسته‌است. وقتی به خانه رفتیم، دیدیم پسرم همه وسایل را شکسته و برادر کوچکش را هم کتک زده‌است. او پول می‌خواست تا مواد بخرد. من هم کمی پول دادم. گفت این پول کم است می‌خواهد به چالوس برود و از من خواست او را به چالوس ببرم. من هم هر دو پسرم را سوار ماشین کردم که به چالوس ببرم و بعد با پسر کوچکم برگردم. در راه پسر بزرگم دوباره درگیری را آغاز کرد. او با لگد شیشه‌های ماشین را شکست و بعد هم یک لگد دیگر زد تا درِ ماشین را بشکند. او طنابی را از جیبش درآورد و به برادر کوچکش حمله کرد. می‌خواست او را بکشد. من خیلی دستپاچه شدم. پسر کوچکم خیلی پسر خوبی بود. او اصلا دعوایی نبود و کارهایی را که برادرش می‌کرد، انجام نمی‌داد. از ترس جان او ماین را نگه داشتم. به زور پسر بزرگم را از او جدا کردم و بعد از شدت عصبانیت طناب را دور گردن پسر بزرگم پیچیدم و زمانی به خودم آمدم که او دیگر نفس نمی‌کشید.

ریشه‌های روانی فرزندکشی چیست؟

فرزندکشی و فرزندآزاری و کلا هر مبحث روان‌شناختی در افراد مختلف، دلایل مختلفی دارد. به عبارت دیگر من به عنوان روان‌شناس نمی‌توانم ریشه روانی واحدی برای تمام کسانی‌که فرزندانشان را در کودکی یا بزرگسالی می‌کشند، قائل شوم و باید با هر فردی که مرتکب این قتل می‌شود ساعت‌ها و روزها صحبت کرد، به گذشته آن فرد و خانواده‌اش برگشت تا قدم‌به‌قدم دلیل کاری که انجام داده مشخص شود اما در حالت‌کلی باید جامعه ما به این باور برسد که انسان‌بودن بر مادر، پدر، عمو، خاله و هر نسبتی غلبه می‌کند؛ یعنی انسان موجودی است که هر کاری می‌تواند از او سر بزند و حتی در شرایط خاصی پدر یا مادر‌بودن نمی‌تواند مانع از بروز این ویژگی در او شود.

 درباره ویژگی‌های والدینی که مرتکب فرزندکشی یا فرزندآزاری معتقدم علت‌های روان‌شناسی، قواعدی کلی و جهانشمول ندارد و هر فرد باید جداگانه مورد بررسی قرار گیرد. خشم، نفرت، پول و... در بروز چنین واکنش‌هایی دخیل هستند و بعضا دیده می‌شود پدر و مادر از فرزندشان طلبکار هستند؛ یعنی به‌قدری خودشان را یک عمر تمام‌و‌کمال وقف فرزندشان کرده‌اند که حالا فرزندشان را مایملک خود می‌پندارند و در چنین شرایطی اگر فرزند تصمیم بگیرد به سبک دیگری زندگی کند، والد یا والدین احساس خیانت و باخت شدیدی می‌کنند و کم‌کم درونشان احساسی  به‌وجود می‌آید که ممکن است دست به هر کاری بزنند. وقتی یک انسان احساس ناامنی شدید می‌کند، موجودیت شخصی‌اش ظهور می‌کند. احساس ناامنی به معنای آنکه، هر آنچه آینده او و زندگی‌اش را زیر سوال ببرد و در معرض خطر قرار بدهد موجب واهمه‌اش می‌شود. در چنین حالتی فرد در جمع‌بندی با خود معمولا به این نتیجه می‌رسد که باید عاملی را که حس ناامنی به او می‌دهد، حذف کند! و حذف اشکال مختلفی دارد. این تصور در خیلی‌ها پدید می‌آید چون جامعه ما مدارا را مساوی با ضعف قرار می‌دهد و در چنین جامعه‌ای یک فرد ناخودآگاه در برابر هر احساس ناامنی دست به حذف می‌زند! در این جامعه آدم‌های مذاکره‌کننده ذلیل هستند و در مقابل کسانی‌که ناسزا می‌گویند و مشت می‌زنند، قهرمان می‌شوند.

اما برای پیشگیری، والدین باید بپذیرند که جهان امروز نسبت به گذشته تغییر کرده و ما باید به فرزندانمان استقلال بدهیم و استقلال آنها را به رسمیت بشناسیم. فرزندان نیز باید حرمت والدین را حفظ کرده و در پاسخ به زحمات طاقت‌فرسای آنها، تحمل خود را بالا برده و دغدغه‌های آنها را رعایت کنند.

جنایت‌هایی بر اساس اوهام

درباره جنایت‌های هولناک مانند پدر و مادر بابک خرمدین، نمونه بارزی که به یاد دارم مربوط به بیش از ۵۰سال پیش است. در آن پرونده، مردی حدود ۵۰ساله در چند ماه، پنج مرد را با برنامه‌ریزی کامل به خانه دعوت کرد و بعد از بیهوش کردن، آنها را به قتل رساند، جنازه‌هایشان را مثله کرد و به دور انداخت. مرد قاتل بر این باور بود هر یک از این پنج مرد با زنش رابطه نامشروع داشتند و به همین دلیل دست به قتل آنها زد. وجه اشتراک این پرونده با پرونده قتل خانواده خرمدین‌ها در این است که هر دو نفر با برنامه‌ریزی قتل‌ها را انجام دادند، از نظر سلامت روانی مشکلی نداشتند و هیچ‌یک نیز اظهار پشیمانی نکردند. مقام‌های قضایی بر این باور بودند با توجه به این‌که قتل‌ها برنامه‌ریزی شده بوده‌است، حکم مجرم اعدام است که اعدام هم شد؛ اما همان زمان برخی روان‌شناسان عنوان کرده‌بودند درست که تمام تصمیمات به صورت منطقی گرفته شده اما باید این نکته را در نظر داشت که استدلال فرد قاتل برای ارتکاب به جرم بر اساس اوهام بوده‌است. در پرونده قتل خانواده خرمدین نیز باید همین نکته را در نظر داشت. آن هم با توجه به این‌که شاگردان بابک خرمدین تاکید می‌کنند او فردی بی‌حاشیه و نجیب بوده‌است. درست است که پدر و مادر کاملا برنامه‌ریزی شده دست به قتل زده‌اند اما استدلال آنها بر اساس اوهام است. بنابراین پیشنهاد می‌کنم در اعلام حکم قطعی این دو نفر کمی درنگ شود تا روان‌شناسان بتوانند کاملا به این موضوع بپردازند و زوایای پنهان ماجرا را مورد بررسی قرار بدهند.

تگ های مرتبط

ارسال نظر