فرهاد مجیدی ستاره‌تر از هر ستاره ای در تیمش است. محبوب‌تر و مقبول‌تر از همه بازیکنان تیمش. اگر ستاره‌های اول استقلال را مهدی قائدی و وریا غفوری در نظر بگیریم مجیدی قطعا از هر دوی اینها در نزد هواداران استقلال محبوب‌تر و مقبول‌تر است.

سایت شماره یک:

با پاسخی که مدیرعامل استقلال به اعتراض دیروز فرهاد مجیدی داد، همه منتظر واکنش او هستند. اما اقدام صحیح برای سرمربی آبی‌ها چه می‌تواند باشد؟

آهای فرهاد مجیدی! سنگ زیرین آسیاب باش

به گزارش "ورزش سه"، جدال لفظی فرهاد مجیدی و مددی مدیرعامل استقلال فضای این باشگاه را در آستانه بازی‌های مهم این تیم در لیگ و جام حذفی تحت‌الشعاع قرار داده است. اعتراض مجیدی به مدیریت باشگاه استقلال در مورد عدم تامین مالی برای پرداخت دستمزد بازیکنان و جذب مربی جدید، واکنش مددی را در پی داشت و باعث شد پیش‌بینی فضای کاری بین این دو در آینده مبهم شود. اتفاقی که احتمالا دودش به چشم استقلال و هوادارانش خواهد رفت.

فرهاد مجیدی ستاره‌تر از هر ستاره ای در تیمش است. محبوب‌تر و مقبول‌تر از همه بازیکنان تیمش. اگر ستاره‌های اول استقلال را مهدی قائدی و وریا غفوری در نظر بگیریم مجیدی قطعا از هر دوی اینها در نزد هواداران استقلال محبوب‌تر و مقبول‌تر است. شبیه همین امتیاز را برانکو در پرسپولیس داشت و سرمربی آن زمان پرسپولیس که بیش از هر بازیکنی در تیمش در ورزشگاه‌ها تشویق می‌شد با حمایت هوادارانش می‌توانست حکم خروج به هر ستاره ای با هر میزان محبوبیتی بدهد. این یک امتیاز ویژه برای فرهاد مجیدی است. امتیازی که در سال‌های اخیر نصیب هیچکدام از سرمربیان استقلال نشده. امتیازی که او باید بلد باشد از آن استفاده کند. باید پس از این دو بار دور شدن از نیمکت استقلال و برگشتن یاد گرفته باشد که چگونه از برند خود به نحوی استفاده کند که در نهایت نتیجه‌اش روی تابلوی ورزشگاه‌ها به نفع او و تیمش باشد. مجیدی در زمانه‌ی خوبی سرمربی استقلال نشده. مربیگری در شرایطی که رقیب سنتی در اوج قله موفقیت در فوتبال ایران است کار سختی است. خارج شدن از زیر سایه رقیب قدرتمند و باثبات ماموریت دشواری است. از آن طرف استقلال ثبات مدیریتی چندانی را در سال‌های اخیر تجربه نکرده. بنای این تیم در خرید بازیکن و تیم بستن چندان ایده‌آل نیست و مجیدی میراث‌دار همه این مشکلات است.

فرهاد مجیدی اخلاقیات خاص خود را دارد. اخلاق ستاره بودن را بلد است.  آن‌قدر جایگاه خود را به عنوان یک ستاره بزرگ می‌‌داند که خودش را خرج تیمی کمتر از استقلال نکرد و به نیمکت تیمی کمتر از استقلال رضایت نداد.  خوب هم توانسته خود را به عنوان یک مربی که دنبال علم روز است معرفی کند و جوری جلوه نکرده که انگار فقط به خاطر برند بودنش روی نیمکت نشسته. یعنی وجهه یک مربی مدرن را در بین هواداران استقلال تا حدود زیادی پیدا کرده. قبل از نشستن روی نیمکت استقلال هم به هواداران استقلال نشان داد که دنبال علم روز فوتبال است و این موضوع در پذیرفتن او به عنوان سرمربی استقلال از سوی هواداران نقش ویژه‌ای داشت. خوب اینها همه امتیاز است. همین که نمی‌خواهد برای اثبات خود کار عجیبی بکند. او مقبولیت لازم برای گرفتن تصمیمات سخت فنی و انضباطی را در تیمش دارد. اما او توانسته از این همه امتیازات استفاده کند؟ اینکه او مجبور نیست بابت هر تصمیم فنی‌اش همچون محمود فکری به همه جواب دهد امتیاز کمی است؟ از طرفی او زیاد اهل رابطه‌های معمول فوتبالی‌ها در بیرون از زمین نیست. کمتر می‌شود او را در گعده‌های فوتبالی و در میان فوتبالی‌ها در جایی خارج از محیط فوتبال دید. بیشتر سعی کرده تک‌رو باشد. پس زیاد هم اهل گفتگو نیست. اهل مذاکره و برقراری دیالوگ که این یک نقطه ضعف برای او محسوب می‌شود.

 

تگ های مرتبط

ارسال نظر